سخن گفتن درباره برادرم علامه سید عبدالعزیز طباطبائی که خداوند غریق رحمتش گرداند و با اجداد طاهرینش صلوات الله علیهم اجمعین محشور گرداند، برایم بسیار مشکل است. و هیچ مبالغه نیست اگر بگویم که ایشان نزدیکترین برادر من بود.
خاطرات دوستی ما ریشه در دوران کودکی ما (از حدود دهسالگی) داشته و تا آخر عمر ایشان ادامه داشت. یادها و خاطرههایی که از ایشان دارم، در طول زندگیام ـ نمیدانم تا چه هنگام ـ با من خواهد بود. واقعاً سخن گفتن درباره این رابطۀ طولانی برایم دشوار است، دوستی و برادریی که از یک رابطۀ گرم و آتشین نشأت گرفته بود. در حقیقت این خاطرات، همۀ زندگیِ من است.
بسیارند کسانی که در کنار دیگران زندگی میکنند و بعدها شرح زندگانی آنها را مینویسند، اما خاطرات من با ایشان، زندگی خودم است که آن را حس کردهام و یاد ایشان، تمام فضای زندگی مرا پر کردهاند.
اکنون تداعیِ آن روزها برایم دشوار است. چرا که هرگز در خواب هم نمیدیدم که ایشان را از دست بدهم و بخواهم فقط با خاطراتش زندگی کنم.
مطمئنم دوستان و آشنایان علامه سید عبدالعزیز طباطبائی قدس الله سره، که خاطراتی از ایشان در ذهن داشته باشند، بسیارند و زندگی ایشان را با یادهایی که در ذهنشان میگذرد تاریخنگاری خواهند کرد، لذا بنده، اینجا فقط لحظاتی را که بعید میدانم کسی دیگر آن را بیان نموده باشد یا به اهمیت آن پرداخته باشد، برمیگزینم.
آثار به جا مانده از سید طباطبائی رحمة الله علیه و یادداشتهای ایشان همه هدفمند هستند و همه یک هدف را دنبال میکنند، همه آن آثار بر محور احیاء امر اجداد طاهرینش صلی الله علیهم أجمعین میگردند.
به یک نکتهای اشاره میکنم که یکی از محققان در کتابش نوشته و آن این است:
هر کس کتاب مرا بررسی کند، پی خواهد برد که برای جمعآوری مطالب این کتاب، بسیار مطالعه نمودم و منابع زیادی را استخراج کردم. در این کتاب، هر موضوع و نکتهای، مبتنی بر منابع متعددی است که پراکنده بوده و تدوین آنها نیازمند مطالعه و وقت و خستگی و سفرهای بسیار بوده است. اما سخن من این است که اگر کسی بخواهد منابعی را که به آنها مراجعه کردم بداند، باید توجه کند که گرچه من مثلاً پنج کتاب را در منابع یک مطلب ذکر کردم، اما باید بداند که 50 کتاب را بررسی کردم و در 45 تای آنها آنچه شایسته بود نیافتم و فقط همان پنج منبع مفید بود که ذکر کردم. ذکر تنها پنج منبع، میزان کار مرا در مراجعه به منابع نشان نمیدهد.
کسی که آثار و یادداشتهای برجای مانده از مرحوم طباطبائی را مرور کند بخش کمی از تلاشهای او را در خواهد یافت و از زمینههای شکلگیری این کارها غافل خواهد بود. فعالیت ایشان، در وضعیتی شکل گرفت که در زمان تنگ و محدود به ثمر رسیده و هیچ کس دیگر در شرایط مالی و وضعیت زندگانی مرحوم طباطبائی، نمیتوانست به این نتایج برسد. در این فعالیتها، درهایی به روی ایشان باز میشد که معمولاً برای پژوهشگران شخصی و عادی باز نمیشد و فقط به روی مهمانان رسمی که نمایندگی دولتی یا سازمان خاصی را داشتهاند گشوده میشد. مانند دستیابی به کتابخانههای خطی مخصوصاً در کشورهای خارجی.
برادرم علامه طباطبائی رحمة الله علیه فعالیتش را در کتابخانههای سوریه و ترکیه و حجاز این چنین پی گرفت و این فعالیتها را به صورت فردی انجام داد و هیچ وقت از سوی یک نهاد رسمی به این مراکز مراجعه نکرد و هیچ دولت و قدرتی از او حمایت و پشتیبانی نکرد. درهای این کتابخانهها معمولاً به صورتی که محقق بتواند با آرامش خیال و بدون دغدغه کارش را انجام دهد باز نمیشود، مگر اینکه دولتی از او پشتیبانی کند.
برای مرحوم طباطبائی درهای کتابخانههای سوریه باز شد، بی آنکه دولت آنجا پشتیبانش بوده یا نمایندگی از سازمان خاصی به لحاظ سیاسی یا مذهبی در آن منطقه داشته باشد. از این مشکلتر، جستجوی ایشان در کتابخانههای ترکیه بود. زیرا کسانی که به قوانین اداری و سیاسی حاکم بر دولت ترکیه و کتابخانههای آنجا واقف هستند، میدانند که آنجا سختگیریهای بسیار میشد و شخص معمولاً به علت این سختگیریها به نتیجه نمیرسید. مگر اینکه دولت به لحاظ اداری و مالی او را پشتیبانی نماید. لذا به این نکته اکتفا میکنم که بدون این حمایتها استفاده مناسب و مطلوب از کتابخانه وجود ندارد و محقق طباطبائی بی این حمایتها چنان کارهای بزرگی کرد.
تمام سختیهایی را که سید رحمة الله علیه با آنها درگیر بود، برایم تعریف مینمود، به خاطر میآورم و متأسفانه بر بسیاری پوشیده است.
لکن خلوص ایشان برای رسیدن به هدفش که به احیاء امر اجداد طاهرینش سلام الله علیهم أجمعین برمیگردد و عنایت الهی که شامل حال ایشان در این راه میشد و خصوصیات اخلاقی نیکو و روش علمی و تعامل فرهنگی ایشان، احترام علما و محققین را برای ایشان در پی داشت. و همینها بود که به آسانی و به سرعت درها را برای او باز میکرد. یک محقق، کاملاً منظور مرا درک خواهد کرد.
مراجعه به یک کتابخانه برای یک کتاب در یک روز، مشکلات بسیار دارد که یک فرد عادی معمولاً به آنها تن نمیدهد و من به آنها برخوردهام.
دستیابی به کتاب و مخطوطات متعدد بسیار دشوار است و چه بسیار از ایشان منع میگردید. سپس به خاطر منشی که ایشان رحمة الله علیه داشت، مجال مییافت که تحقیق خود را انجام دهد. این نکته مهمی است که مختصراً به آن اشاره نمودم
من مطمئنم کسانی که به کتابخانههای کشور خودمان ایران مراجعه میکنند سختیهایی که میکشند تنها جزئی از هزاران مشکلی است که پیش رو دارند.
هر فعالیت مرحوم طباطبائی نشاندهنده عظمت روح و قدرت جهاد ایشان بود، یک جهاد مستمر بر مبنای عقیدهای که در آن هیچ چیز نمیتوانست مانع رسیدن به هدف شود.
نکته دوم: سید قدس الله سره، به نیت به دست آوردن مال تلاش نمیکرد و فقط از فرصتهایی که برایش پیش میآمد برای هدف خود بهره میبرد. مثلاً شاگردی علامه امینی و همراهی در سفرهایی که علامه امینی رحمة الله علیه برای تهیه کتب به کتابخانهها میرفتند وفرصتهای مشابه آن. ایشان از هر وقت اضافهای که در این فرصتها به دست میآورد، اضافه بر کاری که آن جناب از ایشان میخواست، استفاده میکردند. از آن فرصتها استفاده میکرد و آنچه را که باید، تحقیق و بررسی میکرد و با نوشتن کتب و یادداشتها و تدوین آنها، فعالیت علمی خود را پیش میبرد.
کوششی که ایشان از خود نشان میداد و اثر ماندگاری را که پس از خود به جا گذاشت، قابل تصور نیست. سید قدس الله سره، آنقدر تمکن مالی نداشت که بتواند آسوده سفرهای مستقلی داشته باشد و بی هیچ دغدغه کاری، در راستای هدفش به یادداشتبرداری بپردازد.
سفرهای ایشان با علامه امینی و فعالیتی که در خدمت به ایشان انجام میداد، در راستای اهداف خود ایشان نیز بود. مرحوم سید، هنگامی که کتابخانه امیرالمومنین علیه السلام را با تحقیق و علم خویش و با کار بر مخطوطاتی که در کتابخانه بود، رشد و توسعه میداد، یا تلاشی که برای فراهم آوردن نسخههای عکسی و غیرعکسی مورد نیاز کتابخانه مینمود، همه جزئی از اهداف خود ایشان بود که برای رسیدن به آنها تلاش میکرد.
ما آنچه را که نشاندهندۀ اثر سید طباطبائی رحمة الله علیه، در کتابخانههای دیگر است نمیدانیم. ایشان آثار بسیاری داشت که در منزل خود جای داده بود و آثاری که با آنها برابری میکرد یا بیش از آن بود، یادگارهایی بود که از حیات علمی خود در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام بر جای گذاشت.
فعالیت علمی ایشان و جستوجو و فراهم کردن نسخ خطی و عکسی و منابع دیگری که برای شیخ آقابزرگ طهرانی رحمة الله علیه در رشد و توسعه الذریعة و طبقات أعلام الشیعة داشت، جزئی دیگر از خدمات او در کنار فعالیتهای خودش بود. مبالغه نمیکنم اگر بگویم سید طباطبائی رحمة الله علیه، مانند یک سازمان، پشتیبان فعالیتهای شیخ آقابزرگ طهرانی رحمة الله علیه بود، بدون اینکه خودش از یک نهاد خاصی حمایت گردد. او مانند یک امت، برای تحقیقات این بزرگواران خدمت میکرد. او در ایمانش غنی بود، غنای مادی نداشت. واقعاً من چنین حد از غنا را در محققین معاصرم نیافتهام، مگر در موارد خیلی خاص و محدود.
خوانندگان با اسامی بسیاری از محققین آشنا شدهاند که کاملاً واضح است بیشتر آنها – اگر نخواهیم بگوییم همه آنها - برای نهادها و جامعههای خاصی کار میکنند. و همین، رسیدن به اهدافشان را برای آنها آسان میکند. در حالی که سید رحمة الله علیه، یک امتِ تنها بود! تنها به همت خود سفر میکرد و تنها دستی که پشتیبانش بود، دستهای خودش بود و هیچ یک از مشکلات، از فعالیتهای ایشان کم نکرد.
سید رحمة الله علیه، بیش از دیگران تلاش کرد، و این را در حالی میگویم که از برخی فعالیتهای دیگر او خبر ندارم. در بیان همت و تلاش ایشان در تحقیق کتب و نسخههای خطی و عرضه آنها به محققین، آنچه گفتم کم است.
سید رحمة الله علیه، کرد آنچه کرد و نهایت و حد اکثر آنچه را که از او برمیامد، محقق کرد. کمترین چیزی که کسی ممکن بود به او ببخشد، کمکهای مالی برای سفرشان بود، که ایشان با اکتفا به حداقلها و با عدم اهتمام به غذا و مسکن و آسایش و وسیله مناسب سفر، از آن کمک هم بینیاز بود. کسی که سید و منش و رفتار او را میشناسد، سخن مرا تصدیق خواهد کرد.
من خصالی را که در ایشان یافتم در هیچکس ندیدم و درجه زهد ایشان را در زندگی و آسان کردن سختیها برای رسیدن به هدف، که همان احیاء آثار اجداد طاهرینش سلام الله علیهم أجمعین بود، در هیچ کس دیگر نیافتم. و این، همان وجه امتیاز سید است رحمة الله علیه.
نکتهای دیگر هم هست و آن، وجه معنوی فعالیتهای برادرم علامه طباطبائی است. ایشان هیچ تحقیقی را برای خودش انجام نمیداد. بلکه کار ایشان در یک چارچوب معین و تعریفشده بود که آن هم به اجداد طاهرینش سلام الله علیهم اجمعین و احیاء آثار ایشان و رسوایی دشمنانشان برمیگشت. این را مختصر گفتم و نمیخواهم بیش از این بگویم. زیرا کسی که معنی سخنم را بفهمد، به صحت سخنم پی خواهد برد. سید رحمة الله علیه نمونهای است که برای توصیفش لغتی ندارم.
این نیز وجه امتیاز دیگری بود که مرحوم طباطبائی را از دیگر محققان ممتاز میکرد.
واضح است که محققین چند گونهاند. کسانی که اعتقاد دارند و کسانی که معتقد نیستند و هستند کسانی که با مرحوم طباطبائی همعقیدهاند. اما گاهی این عقیده در بعضی از آنها تضعیف و در بعضی تقویت میشد. لذا آنها چارچوب فعالیتشان عقیدتی نبود. ولی برادرم سید طباطبائی رحمة الله علیه، شرایط فعالیت و کار و تحقیقش فقط در زمینه عقیدتی و آن چیزی بود که ایشان را به هدفی که در جلوی چشمانش قرار داشت برساند.
ایشان نه در کار کوتاهی میکرد و نه کار را ترک مینمود. بلکه بیش از حد توانش سعی و تلاش میکرد. کوشش ایشان هیچ جا متوقف نمیشد.
اینها خصوصیاتی است که ایشان را از سایر محققین متمایز میکند.
من مطمئنم اگر محققین به این خصوصیات اهمیت بدهند و بیشتر روی آنها مطالعه و دقت شود محققین میتوانند به ویژگیهای سید طباطبائی رحمة الله علیه برسند. اینها ویژگیهایی هستند که من در دیگری نیافتم و این صفات، به اندازهای که در سید طباطبائی رحمة الله علیه بود، در هیچ کس دیگر، بروز و ظهور نیافت.
برمیگردم و خلاصه میکنم:
ویژگی اول: ایشان تنها خودش در فعالیتهایی که داشت نقش داشت و به خاطر اخلاق دینی و مرامی که به آن مقید بود، از کسی کمک نمیخاست. درهای سازمانها و مراکز، از جوانی برای ایشان باز میشد و راه برایش هموار میشد.
ویژگی دوم: چارچوب اعتقادی حاکم بر همۀ تلاشهای ایشان بود.
از خداوند سبحانه وتعالی، خواستارم که برادرم را غریق رحمت خویش گرداند و بر ما منت نهاده، ضرر نبود ایشان را جبران کند، با فرزندان نیکویش که من همه خیر و خوبی را از آنها و به دست آنها امید دارم، و از خداوند دوری آنان را از هر شری خواستارم.