پژوهش درباره تاریخ شیعه، در یک نگاه، به دو سبک وجود داشته و دارد. سبک سنتی و در واقع متون قدیمی که به نوعی میشود عنوان تاریخ تشیع به آنها داد، دیگری سبک جدید که تحت تأثیر تاریخ نگاری مدرن پدید آمده است.
در سبک قدیمی، از رجال کشی و رجال نجاشی میتوان به عنوان نخستین آثاری که در تاریخ تشیع است یاد کرد. رجال کشی، یک متن زنده، دقیق، و پویا در باره تاریخ تشیع است، اثری که بدون آن نمیتوان تاریخ صدر اول را نوشت. شرح حال بسیاری از رجال برجسته شیعی در سه قرن اول هجری در این اثر درج شده و به بسیاری از زاویای پنهان زندگی شیعیان و مواضع آنان در قبال مسائل مختلف، در این کتاب، پرداخته شده است. البته که در آثاری مانند الغیبه طوسی و نظایر آن هم مواد فراوانی در باره تاریخ تشیع هست، اما آن آثار ارتباط دورتری با مفهومی از تاریخ تشیع به معنای تاریخ نگارانه دارد.
رجال نجاشی، و به تبع آن، فهرست طوسی هم در شمار آثار مهم در تاریخ تشیع هستند. کافی است مقدمه چند سطری رجال نجاشی خوانده شود، تا روشن گردد که این اثر دقیقا با هدف تاریخ نگاری فرهنگی و کتابی برای شیعه نوشته شده است. محتوای آن هم در جای جای، حاوی دادههای مهمی در حوزه تاریخ تشیع بویژه بخش فرهنگی و علمی آن است.
از این دو اثر که بگذریم، بخش قابل توجهی از تاریخ تشیع، در کتاب نقض عبدالجلیل رازی است. امروزه هیچ کس نمیتواند تاریخ شیعه در قرن پنجم و ششم را بدون عبارات زیبا و مستوفای این کتاب در باره تاریخ تشیع در بلاد مختلف بنگارد.
بدون شک، این اثر، یعنی کتاب نقض پایه و اساس نگاهی است که در اواخر قرن دهم و اوائل قرن یازدهم، قاضی نورالله شوشتری در باره تاریخ تشیع به سبک سنتی در قالب مجالس المومنین انجام داد. کتاب مجالس، در میان آثار سنتی، نخستین اثر منظم و دقیق در باره تاریخ تشیع است.
میان کتاب نقض که در قرن ششم بوده، و قرن یازدهم هجری که اثری چون مجالس المومنین پدید آمده، اثر درخوری در حوزه رجال شیعه که بتوان از آن به عنوان نگاهی به تاریخ تشیع داشت، نوشته نشده است. در واقع اطلاعات ما از این قرون، در باره وضع شیعه چندان گسترده نیست و در اینجا به خصوص منظورمان این است که اثری مانند نجاشی یا نقض یا مجالس در اختیار ما نیست. البته در لابلای یادداشتهای مختلف عماد طبری در اواخر قرن هفتم، مجموعهای از مطالب پراکنده را در باره تاریخ تشیع یافت، مطالبی که بنده آنها را در مقدمه اثری از وی تحت عنوان فضائل اهل بیت رسول (ص) آوردهام. این مطلب در جای جای کتابهایی چون کامل بهایی، تحفه الابرار و آثار دیگر او در باره وضعیت شیعه در این دوره پراکنده است.
اما از حق نباید گذشت که قاضی نورالله، در مجالس المومنین، دقیقا به سبک تاریخ نگارانه، تاریخ تشیع را نوشت و آنچه در این باره تا آن زمان گفتنی بود، گفت. نگاهی به فهرست مجالس المومنین، نشان میدهد که او بحث از تاریخ تشیع را از تعریف شیعه آغاز کرده، از تاریخ، جغرافیا، رجال برجسته، قبایل شیعی، شاهان و امیران، شاعران و هر آنچه که در نوعی طبقه بندی علمی و اجتماعی میتواند نفوذ و بسط تشیع را نشان دهد، بیان کرده است.
اجمالی از فهرست مجلد اوّل مجالس المومنین (چاپ دو جلدی) این است:
در تحقيق تعريف مطلق شيعه / عدد ائمه اثنا عشر (ع)
مجلس اول ذكر بعض اماكن كه بائمه (ع) اختصاص دارد. در اینجا به تفصیل از جغرافیای تشیع در شهرهای مهم دنیای اسلام سخن گفته است (مدینه، کوفه، بغداد، قم، حله و...)
مجلس دوم- (طوايفى كه بتشيع مشهوراند) (اینجا بحث از قبایل و تشیع به میان آمده است.)
مجلس سوم- ذكر اكابر شيعه مقدمه اولى در تعريف صحابى
مجلس چهارم ـ ذكر تابعين (شیعی).
مجلس پنجم ـ ذكر بعضى از متكلمين و مفسرين و محدثين و فقهاء و مجتهدين و اعيان قراء و نحاة و لغويين از تبع تابعين
مجلس ششم ـ مقدمه: ذكر جمعى از بزرگان صوفيه
مجلس هفتم ـ مشاهير حكماء اسلام و متكلمان اعلام
مجلس هشتم ـ در ذكر ملوك و سلاطين
مقدمه ذكر كساني كه بر بنى اميه خروج كردند (وی اینها را دارای تمایل شیعی دانسته است)
جند اول: آل عباس /جند دوم سادات حسينى و سلاطين آندلس / جند سوم سادات حسنى كه در يمن ظهور نمودهاند / جند پنجم بنى فاطمه مغرب و مصر (اسمعيليه)/ جند ششم سلاطين سادات گيلان / بعض سادات حسنى سلاطين گيلان / جند هفتم آل بويه (ديالمه) / جند نهم صفاريه / جند دهم حكام بنى عقيل
جند يازدهم بنى اسد يا مزيدى / جند دوازدهم ايلخانيه (هلاكو خان) / جند سيزدهم متاخرين سلاطين علويه گيلان / جند چهاردهم سلاطين علويه قواميه مرعشيه مازندران / جند پانزدهم قدماى ملوك طبرستان
جند شانزدهم سادات مشعشع خوزستان / مجلس نهم امرا و سپهسالاران- ابراهيم بن مالك / مجلس يازدهم شعراى عرب (شیعی) / مجلس دوازدهم شعراى عجم (شیعی)
مرور بر این فهرست، نشان میدهد که قاضی نورالله، دقیقا به تاریخ تشیع پرداخته و نه فقط تاریخ سیاسی، تاریخ فرهنگی، قبایلی، اجتماعی و ادبی را مد نظرداشته است. او تاریخ دولتهای شیعه را در مناطق مختلف از شمال ایران تا نواحی مختلف عراق و شام مورد توجه قرار داده است. قاضی نور الله از کلمه تشیع، معنای وسیع تری از آنچه ما به طور معمول میشناسیم، در نظر داشته و در معرفی برخی از صوفیان شیعه، یا شاعرانی که میانه تشیع و تسنن هستند نیز عنوان تشیع را بکار برده است. این معنا، از یک جهت بسیار دقیق است و دست کم نباید به صرف تفاوت آن با معنایی که ما از تشیع به عنوان تشیع دوازده امامی و حتی زیدی مراد میکنیم، سنجیده شود. او از تشیع، انواع و اقسام گرایشاتی را که در قرون مختلف مورد توجه بوده، در نظر دارد و باید گفت کسانی که قاضی را شیعه تراش میدانند، در حقیقت از این معنا دور هستند.
اما این یادداشت را برای این نوشتم که بگویم، الغدیر علامه امینی، صرف نظر از این که اثری در حوزه بحثهای امامت است، اثری در تاریخ تشیع به شمار میآید. ارزش این کتاب، از این زاویه، اغلب ناشناخته مانده است. به همین دلیل، از انبوه اطلاعاتی که در این کتاب در باره تاریخ تشیع آمده، استفاده لازم صورت نگرفته است. زمانی که الغدیر نوشته شد، آثار زیادی از آنچه طی این پنج دهه نشر شده، در اختیار نبود، با این حال، جستجوهای شگفت امینی برای تکمیل طرح خود، سبب شد تا در لابلای کتاب، دادههای بسیار بسیار زیادی برای تاریخ تشیع ارائه شود. این بخش به خصوص برای تاریخ ادبی شیعه در ادب عربی، منحصر به فرد بوده و حتی تا به امروز هم، متنی در پایه آن عرضه نشده است. ین علاوه بر دقتی است که در ارائه متون ادبی، شرح حال شاعران و نکات دیگر پیرامون آن، در این کتاب ارائه شده است.
برای درک این مطلب، بهتر است نگاهی به فهرست کلی الغدیر داشته باشیم. تصور کنیم، این کتاب، که متن عربی آن در یازده جلد منتشر شده، دارای چه نوع مطالبی است. به صورت عادی، فکر میشود که این کتاب رد باره غدیر است، اما باید توجه داشت که بحث کردن در باره حدیث غدیر از نظر سند و متن، مگر بیش از یک مجلد نیاز دارد؟ بنابرین باقی مطالب این کتاب، در چه موضوعاتی است؟ اگر این موضوعات را ببینیم در خواهیم یافت که این کتاب، نوعی اثر شیعه شناسی آن هم تاریخی ـ ادبی است که سعی کرده است دیدگاههای شیعه و اطلاعات در باره آن را در قرون مختلف بدست دهد.
جلد اول الغدیر اختصاص به اصل واقعه غدیر و حدیث غدیر دارد. واقعه غدیر در آغاز و به شکلهای مختلف که در منابع بوده، در آغاز آمده است. پس راویان آن از صحابه و تابعین، و محدثان بزرگ به تفصیل و با ذکر سند و مأخذ آنها معرفی شده اند. بخش دیگری به کسانی که در باره غدیر کتاب نوشته اند، اختصاص داده شده است. سیر تاریخی احتجاج استدلال به غدیر از سوی امام علی (ع) در ادامه آمده است. آیات غدیر یعنی الیوم اکملت و نیز بلغ ما انزل الیک و اقوال مفسران ذیل آنها به تفصیل در ادامه بحث شده است. عید غدیر و منابعی که در این باره هست، به دنبال آن آمده، و بررسی سندی شده است. مفاد حدیث غدیر، بحثی است که به تفصیل در باره کلمه «ولی» صورت گرفته و این جستجو در بسیاری از متون دنبال شده و اقوال مربوطه نقد و بررسی شده است. این قسمت بسیار طولانی، و گسترده و لابلای آنها اطلاعات جالبی در باره دیدگاهها در باره غدیر از منابع مختلف گزارش شده است.
مجلد دوم، با اهمیت شعر و شاعری در قرآن و سنت، و از نگاه امان آغاز شده است. هدف آن است تا در نخستین مرحله به شاعرانی بپردازد که در باره غدیر شعر گفته اند. در واقع، کتاب الغدیر از اینجا به بعد، اختصاص به شعر و شرح حال شاعرانی دارد که در باره غدیر شعر گفته اند. این بحث، به ترتیب تاریخی و قرن به قرن بوده و د در باره هر شاعری، شرح حال، اخبار و جایگاه وی در تشیع، و نیز اشعار و شرح آنها در باره غدیر مورد بحث قرار گرفته است.
در مجلد دوم تا شاعران قرن سوم بحث شده و اگر توجه کنیم که در چنین مجلدی با این حجم از صفحات، چه مقدار اطلاعات در باره این شاعران آمده و این دادهها چه اندازه در روشن کردن تاریخ تشیع اهمیت دارد، آنگاه اهمیت الغدیر را در خواهیم یافت. برای مثال در باره شاعری مانند کمیت طی صفحات 265 تا 308 و در باره شاعری مانند سید حمیری یکصد صفحه از 309 تا 409 بحث شده، و ضمن آن اخبار آنها که غالبا به نوعی به تاریخ تشیع مربوط است، بحث شده است. (ادامه دارد)
مجلد سوم، باره باقی شعرای قرن سوم، و شماری از شاعران قرن چهارم که شعری در باره غدیر شعر سروده اند، تألیف شده است. اسامی شاعران ناشناخته و اطلاعات بسیار عالی در باره آنها که هر کدام در گوشه ی از بلاد اسلامی و از قبیلهای و خاندانی بودند، در این شرح حالها آمده، و در روشن کردن تاریخ شیعه بسیار سودمند است. مجلد چهارم هم باقی شعرای قرن چهارم، و ادامه آن قرن پنجم است، دو قرنی که باید آنها را قرن شیعه دانست. حجم این اشعار در باره غدیر در قرنهای سوم و چهارم و پنج به قدری گسترده است که به خوبی میتوان بسط مذهب را در این قرن مشاهده کرد.
مجلد پنجم الغدیر شاعران شیعه قرن ششم و هفتم و مجلد ششم شاعران قرن هشتم است، اما به مناسبت، از صفحه 120 مجلد ششم، بحث مستوفایی تحت عنوان «نوادر الاثر فی علم عمر» درج شده که ضمن آن به یک صد مورد از اجتهادات خلیفه دوم که در برابر نص قرآن یا حدیث نبوی صورت گرفته، پرداخته شده است. این بحث تا صفحه 460 ادامه یافته است. منبع این بخش، به طور کامل منابع اهل سنت است، و مولف دیدگاه تاریخی شیعه را در نقد و رد بر مخالفان خود، به سبک کاملا تازهای مورد توجه قرار داده است. این بحث بیشتر از این حدیث که روش فکری شیعه و مخالفانش را در بررسی فقه و حدیث نشان میدهد، یک روش نو به شمار میاید. سبک بحث، تقریبا همان است که در کتاب الاجتهاد و النص شرف الدین دنبال شده و از نظر تاریخی ادامه ادبیات رد نویسی است که در شناساندن تاریخ شیعه از این زاویه بسیار مهم است. پس از تمام شدن بحث از موارد مزبور، به ادامه بحث از شعرای قرن هشتم پرداخته شده است.
مجلد هفتم به شاعران قرن نهم اختصاص داده شده است. امینی در مواردی که در شعری، اشاره به یک حدیث یا واقعه تاریخی شده باشد، در باره منابع آن هم بحث میکند. در این زمینه، طبق یک سنت همیشگی در ادبیات ردیه نویسی، از مصادر مخالفین استفاده میکند تا بتواند بر آنان احتجاج کند. زمانی که وی از اشعار رجب برسی بحث میکند، بحثی هم در باره غلو دارد. (ج 7 ص 91). در اینجا پس از شرح مفهوم غلو، بحثی را در باره غلو در باره ابوبکر در مصادر حدیثی و تاریخی اهل سنت آورده و موارد بسیار فراوان و گستردهای را در این زمینه مورد بحث قرار داده است. این بحث که عملا تاریخ ابوبکر و بیان دیدگاههای شیعه در این باره است از صفحه 97 آغاز شده و تا صفحه 444 ادامه مییابد. در این قسمت میتوان با تمامی دیدگاههای تاریخی شیعه در زمینه خلافت پس از رسول (ص) آشنا شد. در واقع میتوان گفت، عمده مبحث مجلد هفتم در این زمینه است، چنان که مجلد ششم، عمده اش، در باره تاریخ خلیفه دوم و دیدگاههای او نقدهای شیعی بر آنها بود. صفحه 445 تا انتهای این مجلد یعنی صفحه 550 در باره شخصیت ابوطالب، اشعار او، و دیدگاههای جاری و نقد آنها در باره اوست.
ادامه بحث از ابوطالب در مجلد هشتم الغدیر تا صفحه 45 آمده و پس از آن، داستان غلو در فضائل نسبت به خلفا مورد توجه قرار گرفته و به همان سبک به روایاتی که اهل سنت در فضائل ابوبکر، و به خصوص عثمان آورده اند، پرداخته شده است. امینی در این مجلد، تاریخ دوره عثمان، رفتارهای او که سبب اعتراض دیگران شد، و در نهایت، برخورد او با ابوذر را از مصادر اهل سنت آورده است. این بحث تا صفحه 433 ادامه یافته و پس از آن، شرح حال ابوذر و زندگی او به عنوان یکی از چهرههای برجسته میان شیعیان نخستین بر اساس منابع گسترده مورد توجه قرار گرفته است. در این بخش، به بیان دیدگاههای ابوذر در مسائل مالی پرداخته شده وبه این نکته که او سوسیالیست بوده ـ بحثی که آن زمان در مصر شایع بود ـ به تفصیل پرداخته شده است. بحث از ابوذر تا پایان این مجلد یعنی صفحه 534 ادامه یافته است.
مجلد نهم الغدیر با ادامه بحث در باره عثمان، موارد تخلف او در رعایت امور دینی و مسائل فقهی اختصاص یافته است. این مجلد همچنان با بحث از خلیفه سوم و سپس بیان برخی از فضائل شگفت که در باره سه خلیفه نقل شده، پایان یافته است. (ادامه دارد)
مجلد دهم، باز به تاریخ معاویه اختصاص یافته و ضمن تاریخ او، تخلفات وی از شریعت و روایاتی که در فضائل او ساخته شده، ادامه یافته است. اهمیت این مباحث، با توجه به نقلهای فراوان تاریخی در رفتارهای معاویه با مخالفان، و تلاشی که او در جهت تثبیت دیدگاههای خود در تاریخ مذهبی جامعه داشته، روشن میشود.
بحث از فضائل معاویه و تاریخ وی در مجلد یازدهم الغدیر هم ادامه مییابد. در این مجلد به بیان شرح حال شاعران غدیر در قرنهای دهم و یازدهم هجری هم پرداخته شده است. در این مجلد، ادب شیعی در قرن یازدهم مورد توجه قرار گرفته و بخشی به ادبیات شیعی امامی جنوب عراق و ایران و شاعران عرب زبان شیعی از خاندان مشعشعی، جزائری و غیره پرداخته شده است. تا آنجا که میدانیم، الغدیر ادامه داشته اما این که چه مقدار تدوین شده و در حال حاضر آن مقدار نزد چه کسی است، بنده بی خبرم.
این مرور برای آن بود تا نشان دهیم، کتاب الغدیر جز این که در امتداد ادب مناظرهای شیعه در حوزه امامت است، اثری است حاوی تاریخ اسلام، تاریخ شیعه در اسلام، تاریخ ادب شیعی و به صورت نامنظم بحثهای فراوانی در باره رویدادها و رجال شیعه و آثار آنها. متاسفانه آنچنان که باید و شاید این جنبههای الغدیر مورد توجه قرار نگرفته است.
این یادداشت گزارش درسی بود که در جلسه دوم و سوم درس تاریخ تشیع این ترم دارم.