یکی از آثار برجای مانده از احمد بن حنبل امام حنابله کتابی است با عنوان «فضائل الصحابة» و چنان که از عنوان آن هویداست مشتمل بر روایاتی است که در منقبت صحابه پیامبر نقل شده است. این کتاب اولین کتابی است که در این موضوع1
البته به صورت مستقل، وگرنه بعنوان بخشی از کتاب ابوابی با عنوان (کتاب الفضائل) یا (مناقب ..) در صحیح مسلم و سنن ترمذی و مقدمه سنن ابن ماجه و دیگر منابع موجود است.
به دست ما رسیده است2
بعنوان نمونه فضائل الصحابة اسد بن موسی بن ابراهیم اموی ملقب به «اسد السنة» متوفی 212 هجری (نک: فتح المغیث: 3/120) که مقدم بر فضائل احمد است، به دست ما نرسیده، هر چند در مناقب ابوبکر و عمر است نه جمیع صحابة.
و آثار دیگری که در این زمینه در دسترس ماست همچون فضائل الصحابة احمد بن شعیب نسائی م 303 و فضائل الصحابه ابونعیم اصفهانی م 430 همه متأخر از آن هستند. این کتاب که با فضائل عشرة مبشره شروع میشود و با فضائل عبدالله بن عباس پایان مییابد مشتمل بر 1962 روایت است که در دو جلد به کوشش وصی الله بن محمد عباس در سال 1403 هجری به چاپ رسیده است. آنچه شایان توجه است این که فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام (369روایت) که بخش قابل توجهی از حجم کتاب را تشکیل میدهد. از خود احمد بن حنبل روایت شده است که آنچه در فضائل علی با اسانید صحاح روایت شده در حق هیچ یک از صحابه نیامده است3
نص عبارت وی چنین است: قال الإمام أحمد بن حنبل : ما لاحد من الصحابة من الفضائل بالأسانيد الصحاح مثل ما لعلي رضي الله عنه. مستدرک حاکم و تلخیص ذهبی: 3/107، مناقب احمد بن حنبل از ابن جوزی: 163. همچنین نک: بخش «کثرة فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام» از مقدمه کتاب فضائل : ص 65-70.
. نظر به اهمیت این قسمت از کتاب فضائل الصحابه، این بخش از همان بدو تدوین بصورت مستقل و مجزا استنساخ و تکثیر شده و تحت عنوان «فضائل علی علیهالسلام» از احمد بن حنبل معروف و متداول گشته است. کتاب فضائل به شکل قابل ملاحظهای مورد استفاده و استناد مؤلفین و محققین واقع شده است و در سدههای بعد عالمان برجستهای همچون حاکم نیشابوری و ابن بطریق و ابن تیمیه و ابن حجر عسقلانی از آن نقل روایت نمودهاند4
نک: مقدمه کتاب: ص 72-76.
. کتاب فضائل امیرالمؤمنین عليهالسلام که پیش از این هم بارها به طبع رسیده بود، اخیرا به تحقیق محقق طباطبایی به چاپ رسیده است. از امتیازات این چاپ میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: اولا اتکا بر مهمترین نسخههای این کتاب است که این پنج نسخه در مقدمه کتاب معرفی شده است. یکی از نسخ مورد استفاده نسخه کتابخانه سلیمانیه استانبول به شماره 878 است که از نسخههای قرن ششم هجری و قدیمترین نسخه کتاب فضائل میباشد. ثانیا تصحیح متن احادیث کتاب است (تقویم النص) . مرحوم طباطبایی ابتدا با خط خوانا و زیبایی متن کتاب را استنساخ نموده و سپس با دقت فراوانی متن آن را تصحیح کرده است. ثالثا تخریخ روایات از اهمّ منابع روایی و تاریخی و غیره. نکته قابل توجه این است که در تخریج روایات، ایشان از منابع فراوانی بهره برده است که تعداد قابل توجهی از آنها در آن زمان خطی بوده و ایشان به آنها ارجاع داده است، منابعی که اکنون به راحتی در دسترس ماست و مکررا به چاپ رسیده است. شماری از این منابع عبارتند از: المشیخة البغدادیة ابوطاهر سلفی، تهذیب الآثار ابن جریر طبری، منهاج القاصدین ابن قدامه مقدسی حنبلی، صحیح ابن حبان، مصنف ابن ابی شیبه، مسند ابی یعلی موصلی، خالصة الحقائق فاریابی، معجم کبیر طبرانی، امالی محاملی، الجرح و التعدیل ابن ابی حاتم رازی و سبل الهدی والرشاد (السیرة الشامیة) شمس الدین دمشقی شاگرد جلال الدین سیوطی. رابعا تعلیقات مهمی که در موارد لازم نگاشته شده است، اعم از مواردی که نیاز به تقویت سند یا متن حدیث بوده و یا اینکه حدیث سندا یا متناً ضعیف بوده و و جه ضعف آن را بیان کرده است. نمونه این موارد ذکر خواهد شد. نكته مهم درباره روایات این کتاب این است که این کتاب به صورت متعارف تألیف احمد بن حنبل به حساب نمیآید، بلکه مجموعه روایاتی است که عبدالله بن احمد فرزند او از وی روایت کرده است به اضافه روایاتی که از طریق ابوبکر ابن مالک قطیعی5
ابوبکر احمد بن جعفر بن حمدان بن مالک القطیعی البغدادی م 368 معروف به ابوبکر قطیعی شاگرد عبدالله بن احمد است و تنها راوی تألیفات احمد بن حنبل از فرزندش عبدالله میباشد. درباره وی مقدمه کتاب فضائل ص 103 را ملاحظه کنید.
از عبدالله روایت کرده است و این دو شخص اخیر – عبدالله و قطیعی – علاوه بر مرویاتشان از احمد، روایاتی را از طریق مشایخ خود - غیر احمد- بر آن افزودهاند6
ابن نقطه کتاب مستقلی درباره مشایخ عبدالله بن احمد نگاشته است. عبدالله بیش از 400 شیخ در حدیث داشته است (المصعد الاحمد: 34). تعدادی از مشایخ او در مقدمه کتاب فضائل: 100-102 ذکر شدهاند.
. دقیقا همين كار درباره «مسند احمد» مهمترین اثر احمد بن حنبل صورت پذیرفته است7
اساسا چنانكه ابن جوزی در مناقب احمد بن حنبل: 191 نوشته، احمد بن حنبل رغبتی به تألیف نداشته است و حتی دیگران را از نگاشتن سخنانش نهی میکرد و این کار را بدعت میدانست! (نک: مسئله 1821 از کتاب مسائل احمد بروایة ابنه عبدالله). آنچه از وی اکنون در دسترس است، تدوین شاگردان اوست.
. چنانچه احمد محمد شاکر محقق مصری که تحقیق شایسته ای بر کتاب مسند احمد انجام داده و تعلیقات سودمندی بر روایات آن زده است – که البته متأسفانه نتوانست آن را به انجام برساند - در مقدمه کتاب (1/13) تصریح میکند که در تمامی نسخههای مسند، اِسناد ابوبکر قطیعی به احمد وجود دارد و اهل اطلاع میدانند که در مسند روایاتی هست که افزودههای عبدالله و قطیعی میباشند، اگرچه تعدادشان کم است اما من آنها را بصورت مشخص و معین بیان کردهام8
زیادات عبدالله بن احمد را ابن حجر در تعجیل المنفعة با رمز (عب) و سیوطی در جمع الجوامع با حرف (عم) علامت گذاری کردهاند.
. این مطلب در مقدمه محقق طباطبایی بر کتاب فضائل نقل شده است9
فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام: 70 (حول کتاب فضائل علی لأحمد).
. در خصوص کتاب «فضائل الصحابة» آمار روایات آن از مجموع 1962 روایت براساس تقسیمبندی فوق چنین است: 1. روایات عبدالله بن احمد از پدرش احمد بن حنبل: 970 روایت. 2. افزودههای عبدالله بن احمد از مشایخ خود بغیر از پدرش: 524 روایت. 3. افزودههای ابوبکر قطیعی شاگرد عبدالله از مشایخ خود بغیر از عبدالله: 468 روایت. اما در خصوص کتاب «فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام» که مشتمل بر 369 روایت است این تقسیم چنین خواهد بود: 1. روایات عبدالله بن احمد از پدرش احمد بن حنبل: 168 روایت. 2. افزودههای عبدالله بن احمد از مشایخ خود بغیر از پدرش: 72 روایت. 3. افزودههای ابوبکر قطیعی شاگرد عبدالله از مشایخ خود بغیر از عبدالله: 129 روایت. عموما روش محدثان شیعه و سنی همواره چنین بوده است که دقت و احتیاطی را که در خصوص روایات فقهی و حلال و حرام تکلیفی اعمال میکنند، در مواجهه با روایات غیر فقهی اعم از روایات مربوط به فضائل، روایات اخلاقی و... اعمال نمیکنند و سختگیری کمتری از خود نشان میدهند. فقیهان نیز درخصوص روایات سنن احکام مستحبی به قاعده «تسامح در ادله سنن» تمسک میجویند. احمد بن حنبل نیز همچون دیگر محدثین از این شیوه تبعیت کرده است.10
نک: اضواء علی السنة المحمدیة: 327، ومقدمه ابن حجر عسقلانی در «اطراف مسند الامام احمد» ذیل عنوان (تساهل الامام احمد فی روایة الفضائل). ابن حجر با نوشتن کتاب (القول المسدد فی الذب عن مسند الامام احمد) با ارائه توجیهاتی به دفاع از مسند احمد پرداخته است.
اما در خصوص روایات فضائل، وی اگر هم از چنین شیوهای پیروی کرده باشد بدان معنی نیست که روایات آن بالجمله و همگی ضعیف باشند؛ یا همه آنها بیعیب و صحیح قلمداد شوند. لذا محقق طباطبایی در تحقیق کتاب فضائل برخی روایات آن را تضعیف نموده است و وجه ضعف آنها را تبیین کرده است و در مقابل، بسیاری از روایات آن را تقویت کرده و چه بسا با اسناد متغایر و متعدد، آن را از منابع دیگر نقل کرده است. چنین مواجههای با روایات فضائل باعث گردیده است که کسی همچون ابن تیمیه عالم مشهور و جنجال آفرین حنبلی قرن هشتم که برخوردهاي غيرعلمي او با حقايق اوضح من الشمس فی رابعة النهار است، در تألیفات خود از جمله منهاج السنة در صدد تضعیف احادیث روایت شده در فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام برآید و به صراحت اعلام دارد که روایات فضائل در مسند احمد مشتمل بر افزودههای قطیعی میباشد که – بنا به گفته وی - به اتفاق اهل معرفت روایاتی جعلی میباشند11
. رسالهای با عنوان «زيادات القطيعي على مسند الإمام أحمد دراسة وتخريجاً» توسط دخيل بن صالح اللحيدان به نگارش رسیده است که در شماره 114 (سال 1422) نشریه الجامعة الإسلامية در مدینه منوره به طبع رسیده است.
. سپس به علامه حلی و علمای شیعه حمله میکند و میگوید: « وهذا الرافضي وأمثاله من شيوخ الرافضة جهال، فهم ينقلون من هذا المصنف، فيظنون إن كل ما رواه القطيعي أو عبد الله قد رواه أحمد نفسه، ولا يميزون بين شيوخ أحمد وشيوخ القطيعي، ثم يظنون إن احمد إذا رواه »12
منهاج السنة: 7/399 ( چاپ هشت جلدی توسط مؤسسة القرطبة به سال 1406). همچنین نک: توجیه النظر الی اصول الاثر طاهر بن صالح الدمشقی ص 375. نص عبارت وی چنین است: «وقال العلامة ابن تيمية في كتاب منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة والقدرية: ليس كل ما رواه أحمد في المسند أن لا يروي عن المعروفين بالكذب عنده وإن كان في ذلك ما هو ضعيف وشرطه في المسند مثل شرط أبي داود في سنه. وأما كتب الفضائل فيروي ما سمعه من شيوخه سواء كان صحيحا أو ضعيفا فإنه لم يقصد أن لا يروي في ذلك إلا ما ثبت عنده. ثم زاد ابن أحمد زيادات وزاد أبو بكر القطيعي زيادات. وفي زيادات القطيعي أحاديث كثيرة موضوعة، فظن ذلك الجاهل ان تلك من رواية أحمد وانه رواها في المسند. وهذا خطأ قبيح فإن الشيوخ المذكورين شيوخ القطيعي، وكلهم متأخرون عن احمد وهم ممن يروي عن أحمد لا ممن يروي أحمد عنه».
. به نظر میرسد این حکم کلی ابن تیمیه در خصوص جعلی بودن روایات قطیعی بسیار خطا و نا بجا باشد. بخش عمدهای از مرویات قطیعی اگرچه از طریق عبدالله از احمد نباشد، اما همان روایات از طرُق حدیثی دیگر از جمله از طریق عبدالله از پدرش احمد در همین کتاب فضائل یا در مسند روایت شده و از طرقی است که بقول اهل حدیث «یقوّی بعضها بعضاً». زیادات قطیعی عمدتاً از حدیث شماره 161 کتاب فضائل آغاز میشود که در نسخههای کتاب عنوان خورده است: «ومن فضائل علی رضی الله عنه من حدیث ابی بکر ابن مالک عن شیوخه غیر عبدالله». چند نمونه از احادیثی را که قطیعی از مشایخ دیگر خود روایت کرده است ذکر میکنیم که این احادیث از دیگر طرق حدیثی نیز روایت شده و حکم به صحت آن داده شده است: 1. شماره 162 : حدیث «اول من صلی مع النبی علی بن ابی طالب» به روایت زید بن ارقم. این حدیث از طریق احمد بن حنبل به شماره 122 کتاب پیش از آن نقل شده است. بنابراین زیادات قطیعی، به صرف زیاده بودن از جهت اسناد از غیر طریق عبدالله باعث ضعف روایت نمیشود، چه بسا که معتضد به طرق دیگر باشد. 2. شماره 163 حدیث منزلت بروایت سعید بن المسیب از سعد بن مالک. این حدیث از طریق احمد بن حنبل در مسند: 1/173 به شماره 1509 نیز روایت شده است، بعلاوه که در صحیح مسلم و مسند طیالسی نیز روایت شده است. 3. شماره 164 «حدیث غدیر» به روایت براء بن عازب. این حدیث از طریق احمد بن حنبل در کتاب فضائل به شماره 138 و در کتاب مسند احمد: 4/281 نیز روایت شده است. 4. شماره 165 نزول آیه 18 سوره سجده ﴿أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ﴾ در شأن امیرالمؤمنین وولید بن عقبة فاسق، به طرق فراوانی روایت شده است که در پاورقی کتاب محقق طباطبایی ذکر کرده است. 5. شماره 166 «حدیث الرایة» به روایت ابوهریرة. این حدیث از طریق احمد بن حنبل در همین کتاب به شماره 152 و 153 آمده است. بعلاوه در صحاح بخاری و مسلم و نسائی و از طرق آنان نیز روایت شده است. 6. شماره 167 «حدیث منزلت» بروایت سعید بن المسیب از سعد بن ابی وقاص. این حدیث از طریق احمد بن حنبل در همین کتاب به شماره 80 و در مسند 1/179 به شماره 1547 نیز روایت شده است. 7. شماره 230 «حدیث یوم الدار». در پاورقی منابع فراوانی برای آن ذکر شده است که در برخی از آنها به صحیح بودن حدیث تصریح شده است. 8. شماره 274 حدیثی است بروایت قطیعی از مشایخ خود از انس بن مالک در باره ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام. محقق طباطبایی در تعلیقه به تقویت محتوایی حدیث پرداخته است. البته از احادیث خود احمد بن حنبل بروایت عبدالله هم احادیثی هستند که به نقد آنها پرداخته شده است و این مسئله اختصاصی به مرویات ابن مالک قطیعی ندارد، مانند حدیث شماره 78 که عبدالله بن عمر میگوید: کنا نقول فی زمن النبی ص: رسول الله خیر الناس ثم ابوبکر ثم عمر.. که تعلیقه جالب توجهی بر این روایت ذکر شده است. نقد احادیث ضعیف در مقابل زیادات قطیعی که از جهت سندی مورد تقویت قرار گرفته، روایاتی هستند ـ گرچه اندك شمار ـ كه محقق طباطبایی آنها را تضعیف کرده و بر آنها تعلیقه زده است، و دو نمونه را در اینجا ذکر میکنیم: 1. شماره 172 حدیثی است که ابن شهاب زهری از امام سجاد علیهالسلام روایت میکند و آن حدیث بیدار نشدن امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (س) برای نماز صبح و توجیه علی( ع) است که باعث عصبانیت پیامبر اکرم (ص) شد. محقق طباطبایی در پاورقی رجال سند این حدیث را ضعیف میشمارد: الف. ابواسحاق مخرمی که برخي علماي رجال از جمله دارقطنی حکم به عدم توثیق او داده است، ب. زُهری که روایت بر مدار وی میچرخد13
در خصوص ابن شهاب زهری از سوی علمای رجال سنی و شیعه داوریهای متعارضی بدست ما رسیده است. وی به سبب دنیادوستی ارتباطی تنگاتنگ با حاکمان ستمگر اموی داشت و حدود نیم قرن در مناصب مختلفی به دربار حکومت اموی خدمت کرد و همین مسئله باعث شد که علی رغم رابطه خوب او با امامان معصوم (امام سجاد و صادقین علیهم السلام) برخی همچون شیخ طوسی (رجال: 119) علامه حلی (خلاصه: 392) او را عدو دانسته، از آن سو محقق بهبهانی و محدث نوری او را صاحب سرّ امام سجاد علیهالسلام دانستهاند (تعلیقه بر منهج المقال: 313، خاتمه مستدرک: 4/299) و برخی همچون خوئی (17/190) و تستری (قاموس: 9/329) راه میانه را پیموده و او را عامی و متوسط یاد کردهاند. روایات بی ایمانی ابوطالب، اول مسلمان دانستن زید بن حارثه، خواستگاری اميرالمؤمنين از دختر ابوجهل و میگساری حمزه از این قبیل اخباری است او روایت شده است.
. محقق طباطبایی از ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغهاش (4/102) نقل میکند که زهری را از مبغضین امیرالمؤمنین علیهالسلام شمرده است. از ابن حبان هم نقل شده که گوید از زهری حدیثی در منقبت علی علیهالسلام روایت نشده است! حدیث مذکور از طریق عبدالله بن احمد از یکی از مشایخ خود اسماعیل بن عبید هم در مناقب به شماره 309 نیز در فضائل تکرار شده است و محقق طباطبایی تعلیقه مفصلی ( در حد سه صفحه کامل) بر آن نگاشته است. 2. شماره 179 حدیثی است که قطیعی از شیخ خود جعفر بن محمد فریابی از ابوصالح از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت میکند که حضرت فرمودند: « انی لأرجو أن أکون أنا و عثمان و طلحة و الزبیر ممّن قال الله عزّوجلّ فیهم: ﴿وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ﴾»14
آیه 47 از سوره مبارکه حجر.
. تعلیقه طباطبایی: ابوصالح مولی ام هانی نام وی باذام است که نسائی درباره وی گفته است: لیس بثقة. و حدیث جعلی و ساختگی است که به حضرتش نسبت داده شده است. در ذم تفسیر ابوصالح هم بنگريد: سخن شعبی در تهذیب التهذیب: 1/416 و میزان الاعتدال: 1/269. تفسیر صحیح همین آیه شریفه در احادیث دیگر کتاب فضائل به شمارههای 140 و 207 و 259 روایت شده است که نادرست بودن این حدیث را تأیید بلکه اثبات میکند. ملخّص کلام این است که نه حکم کلی بر ضعیف بودن روایات فضائل علی علیهالسلام صحیح است که ابن تیمیه و همفكران او به آن قائلند و نه چنین حکمی بر صحت همه روایات آن. آنچه مایه تأسف است این است که کتاب فضائل امیرالمؤمنین احمد بن حنبل که مشتمل بر روایات صحیحه و مهمی در شأن آن حضرت است از قرار مسموع در حجاز نیز به طبع رسیده است ولي اکثر روایات آن در پاورقی ـ به بيان غيرعلمي ـ تضعیف شده و حکم به سستی و موهون بودن آنها داده شده است بنابراین تحقیق مرحوم طباطبایی و تعلیقات ایشان بر این روایات برای ما مغتنم خواهد بود. خدا ایشان را با مولایش امیر مؤمنان محشور بفرماید.
کتابنامه: 1. اضواء علی السنة المحمدیة، محمود ابو ریه، چاپ پنجم، نشر البطحاء. 2. تعلیقة علی منهج المقال، محمد باقر الوحید البهبهانی، بی تا. 3. توجیه النظر الی اصول الاثر، طاهر بن صالح الجزائری الدمشقی، دارالمعرفة، بیروت. 4. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، حیدر آباد دکن، چاپ اول، 1326 ق. 5. خلاصة الاقوال، علامه حلی، تحقیق جواد قیومی، مؤسسه نشر الفقاهة، 1417 ق. 6. رجال الطوسی، شیخ طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، جامعه مدرسین قم ، 1415 ق. 7. زيادات القطيعي على مسند الإمام أحمد دراسة وتخريجاً، دخيل بن صالح اللحيدان، نشریه الجامعة الإسلامية در مدینه منوره، شماره 114، 1422 ق. 8. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیة، 1378 ق. 9. فتح المغیث فی شرح ألفیة الحدیث، شمس الدین سخاوی، المکتبة السلفیة بالمدینة المنورة، چاپ اول. 10. فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام، احمد بن حنبل، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبائی، مؤسسه محقق طباطبایی، 1391. 11. فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، تحقیق وصی الله بن محمد عباس، مؤسسة الرسالة، 1403 ق. 12. قاموس الرجال، شیخ محمد تقی تستری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1430 ق. 13. مسائل احمد بروایة ابنه عبدالله، تحقیق علی سلیمان المهنا، مکتبة الدار، مدینه منوره، 1406 ق. 14. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار المعرفة، بیروت. 15. مسند احمد، تحقیق احمد محمد شاکر، دارالحدیث، چاپ اول، 1416 ق. 16. مستدرک الوسائل (الخاتمة)، میرزا حسین نوری طبرسی، مؤسسه آل البیت، قم، 1417 ق. 17. المصعد الاحمد فی ختم مسند الامام احمد، محمد بن محمد الدمشقی ابن الجزری. 18. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم موسوی خوئی، چاپ پنجم، 1413 ق. 19. مناقب الامام احمد بن حنبل، ابوالفرج ابن جوزی، مطبعة السعادة، چاپ اول، مصر. 20. منهاج السنة، ابن تیمیه ، مؤسسة القرطبة ، 1406 ق. 21. میزان الاعتدال، شمس الدین ذهبی، دار احیاء الکتب العربیة، قاهره، 1382 ق.
البته به صورت مستقل، وگرنه بعنوان بخشی از کتاب ابوابی با عنوان (کتاب الفضائل) یا (مناقب ..) در صحیح مسلم و سنن ترمذی و مقدمه سنن ابن ماجه و دیگر منابع موجود است.
بعنوان نمونه فضائل الصحابة اسد بن موسی بن ابراهیم اموی ملقب به «اسد السنة» متوفی 212 هجری (نک: فتح المغیث: 3/120) که مقدم بر فضائل احمد است، به دست ما نرسیده، هر چند در مناقب ابوبکر و عمر است نه جمیع صحابة.
نص عبارت وی چنین است: قال الإمام أحمد بن حنبل : ما لاحد من الصحابة من الفضائل بالأسانيد الصحاح مثل ما لعلي رضي الله عنه. مستدرک حاکم و تلخیص ذهبی: 3/107، مناقب احمد بن حنبل از ابن جوزی: 163. همچنین نک: بخش «کثرة فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام» از مقدمه کتاب فضائل : ص 65-70.
نک: مقدمه کتاب: ص 72-76.
ابوبکر احمد بن جعفر بن حمدان بن مالک القطیعی البغدادی م 368 معروف به ابوبکر قطیعی شاگرد عبدالله بن احمد است و تنها راوی تألیفات احمد بن حنبل از فرزندش عبدالله میباشد. درباره وی مقدمه کتاب فضائل ص 103 را ملاحظه کنید.
ابن نقطه کتاب مستقلی درباره مشایخ عبدالله بن احمد نگاشته است. عبدالله بیش از 400 شیخ در حدیث داشته است (المصعد الاحمد: 34). تعدادی از مشایخ او در مقدمه کتاب فضائل: 100-102 ذکر شدهاند.
اساسا چنانكه ابن جوزی در مناقب احمد بن حنبل: 191 نوشته، احمد بن حنبل رغبتی به تألیف نداشته است و حتی دیگران را از نگاشتن سخنانش نهی میکرد و این کار را بدعت میدانست! (نک: مسئله 1821 از کتاب مسائل احمد بروایة ابنه عبدالله). آنچه از وی اکنون در دسترس است، تدوین شاگردان اوست.
زیادات عبدالله بن احمد را ابن حجر در تعجیل المنفعة با رمز (عب) و سیوطی در جمع الجوامع با حرف (عم) علامت گذاری کردهاند.
فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام: 70 (حول کتاب فضائل علی لأحمد).
نک: اضواء علی السنة المحمدیة: 327، ومقدمه ابن حجر عسقلانی در «اطراف مسند الامام احمد» ذیل عنوان (تساهل الامام احمد فی روایة الفضائل). ابن حجر با نوشتن کتاب (القول المسدد فی الذب عن مسند الامام احمد) با ارائه توجیهاتی به دفاع از مسند احمد پرداخته است.
. رسالهای با عنوان «زيادات القطيعي على مسند الإمام أحمد دراسة وتخريجاً» توسط دخيل بن صالح اللحيدان به نگارش رسیده است که در شماره 114 (سال 1422) نشریه الجامعة الإسلامية در مدینه منوره به طبع رسیده است.
منهاج السنة: 7/399 ( چاپ هشت جلدی توسط مؤسسة القرطبة به سال 1406). همچنین نک: توجیه النظر الی اصول الاثر طاهر بن صالح الدمشقی ص 375. نص عبارت وی چنین است: «وقال العلامة ابن تيمية في كتاب منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة والقدرية: ليس كل ما رواه أحمد في المسند أن لا يروي عن المعروفين بالكذب عنده وإن كان في ذلك ما هو ضعيف وشرطه في المسند مثل شرط أبي داود في سنه. وأما كتب الفضائل فيروي ما سمعه من شيوخه سواء كان صحيحا أو ضعيفا فإنه لم يقصد أن لا يروي في ذلك إلا ما ثبت عنده. ثم زاد ابن أحمد زيادات وزاد أبو بكر القطيعي زيادات. وفي زيادات القطيعي أحاديث كثيرة موضوعة، فظن ذلك الجاهل ان تلك من رواية أحمد وانه رواها في المسند. وهذا خطأ قبيح فإن الشيوخ المذكورين شيوخ القطيعي، وكلهم متأخرون عن احمد وهم ممن يروي عن أحمد لا ممن يروي أحمد عنه».
در خصوص ابن شهاب زهری از سوی علمای رجال سنی و شیعه داوریهای متعارضی بدست ما رسیده است. وی به سبب دنیادوستی ارتباطی تنگاتنگ با حاکمان ستمگر اموی داشت و حدود نیم قرن در مناصب مختلفی به دربار حکومت اموی خدمت کرد و همین مسئله باعث شد که علی رغم رابطه خوب او با امامان معصوم (امام سجاد و صادقین علیهم السلام) برخی همچون شیخ طوسی (رجال: 119) علامه حلی (خلاصه: 392) او را عدو دانسته، از آن سو محقق بهبهانی و محدث نوری او را صاحب سرّ امام سجاد علیهالسلام دانستهاند (تعلیقه بر منهج المقال: 313، خاتمه مستدرک: 4/299) و برخی همچون خوئی (17/190) و تستری (قاموس: 9/329) راه میانه را پیموده و او را عامی و متوسط یاد کردهاند. روایات بی ایمانی ابوطالب، اول مسلمان دانستن زید بن حارثه، خواستگاری اميرالمؤمنين از دختر ابوجهل و میگساری حمزه از این قبیل اخباری است او روایت شده است.