غروب ستارهها طلوع آنها را تداعی میكند.
دشت خونین شفق، طلایه طلوع آفتاب و گستره ظهر پرفروغ را به یاد میآورد.
نخلهای بلند، كه در تاریكی شب همچنان بالنده و تناور ایستادهاند، نور و انرژی خورشید را ذخیره دارند.
و آن «برشیرین» پس از مرگ نخلها وامدار نخل به خاک افتاده است. كجا آن نخلهای بلند میمیرند كه از شهدشان كام جان هزاران انگبین میگیرند، و كجا دفتر ایام توان فرسایش نخلستانی را دارد كه هر روز نهال تازه از آن میشكوفد و به بار مینشیند.
و چرا باغبان پیر بر مرگ نخلها اشك تحسّر بریزد، در حالی كه شاهد جوانههای نورسته و همیشه با طراوت آن است.
بگذار به جای استقبال از لشكر یأس و اشک، به پیشباز كاروان اندیشه و دانش برویم كه گنجینههای ذیقیمت فرهنگ را هدیه میكنند ، و عطر و حلاوت جانبخش به ارمغان میآورند.
بگذار به جای دست به دست سودن و دریغ خوردن، به استضائه و استخراج كانهای پر بار برخیزیم، و آنچه ذخیره شده به عرضه و نشر آن بپردازیم و زایندگی و شكوفایی آن را دامن همّت به كمر زنیم.
به هر حال یاد آن عالم جلیل و محقق متتبّع ، فقید مرحوم علامه سید عبدالعزیز طباطبائی رحمة الله عليه به هنگام سالگرد غروبش، موجی از تأثر را در دلها میلغزاند ، و از نظر عاطفی هالهیی از اندوه را سایه میزند.
ولی آثار بر جای مانده از آن عزیز ، نام و خاطره و آثار معنوی آن را زنده میدارد و یارانش را به ادامۀ راهش وا میدارد.
از میان تتبّعات و تحقیقات مرحوم طباطبائی، بخش مهمی مربوط به نسخ نهج البلاغه و شروح و ترجمههای آن است كه به حق در این زمینه میتوان آخرین تتبّعات و تحقیقات را در آثار ایشان یافت.
آن روانشاد ، نه تنها به جمع آثار میپرداخت، بلكه در شناسایی و بررسی نیز استاد بود، نكته مهم در كارهای مرحوم طباطبائی این بود كه به نقل قولها بسنده نمینمود، بلكه خود با كبر سن به مسافرتهای زیادی اقدام میكرد كه نسخهها و صاحبان آن را از نزدیک مشاهده، و با آنها گفتگو نموده و اصل نسخه را ببیند و مشخصات آن را یادداشت نماید.
در این راستا مسأله اخلاقی مهمی نیز قابل توجه است؛ تواضع و فروتنی راز بزرگ پیشرفت در علم و تحقیق است، ایشان حتی از شاگردان خود ابائی نداشت كه كتاب و نسخهای را بگیرد و بپرسد، و باز درس دیگر از زندگی این عالم جلیل القدر قدرشناسی از كسانی است كه در راه تحقیق و تتبّع به ایشان كمک كرده بودند، لذا در آثار خود از آنان نام میبرد، و صریحاً و بدون مسامحه از آنان با احترام یاد میكند و بدین ترتیب بر روی یكی از روشهای غلط بعضی خط بطلان میكشد، و از «سرقات شعریه» جدا پرهیز میكند.
همانطور كه میدانید بر نهج البلاغه شروح و ترجمههای زیادی به لغت مختلف نوشتهاند، و این نكته همواره مورد نظر علماء و علاقمندان بوده است كه اولین شارح نهج البلاغه كیست؟ در این مورد شش نظریه وجود دارد كه بدانها اشاره میشود:
1ـ «علي بن ناصر»، مؤلف «أعلام نهج البلاغة» معاصر علامه شریف رضی.
2ـ «شریف مرتضی»، در شرح خطبۀ شقشقیه.
3ـ «شریف رضی»، چون در خلال خطبه ها، خود بعضی از آنها را تفسیر كرده است.
4ـ «قطب الدین راوندی»، مؤلف «منهاج البراعة».
5ـ «ظهیر الدین بیهقی »، مؤلف «معارج نهج البلاغة».
6ـ «امام وَبَری خوارزمی»، از اعلام قرن ششم.
مرحوم علامه طباطبائی با بیان جالب و مستدل خود، پنج نظریه را به ترتیب زیر رد می كند.
1ـ علی بن ناصر، از اعلام قرن هفتم است زیرا در كتاب خود به نام «زبدة التاریخ» تاریخ وفات اتابك را 622 می نویسد و خدا می داند پس از آن چه قدر زیسته است، پس نمی تواند معاصر مرحوم شریف رضی باشد.
2ـ شریف مرتضی هم جزء اولین شارحان نهج البلاغة نیست ، ولو اینكه بعضی خطبه های نهج البلاغة را شرح كرده باشد ، زیرا ثابت نشده كه خطبه ها را از نهج البلاغة گرفته باشد، بلكه خود ایشان از نظر روایت طرق خاص و مستقلی دارد.
3ـ شریف رضی را هم نمی توان اولین شارح نهج البلاغة معرفی كرد زیرا نهج البلاغة اسم كل این كتاب است با همه مطالب گرد آمده در آن.
4ـ قطب راوندی در سال 556 از شرح خود فارغ شده است، در حالی كه سید فضل الله راوندی، و امام وبری، و بیهقی، شروح خود را در حدود 552 نوشته اند.
5ـ امام وبری قبل از بیهقی بوده است، زیرا بیهقی در شرح خود از وبری مطالبی نقل می كند.
و در نتیجه نظریه ششم به صواب نزدیكتر است، یعنی «امام وبری ، احمد بن محمد الخوارزمی» همانطور كه قبلا اشاره شد، در مطبوعات معاصر اول كسی كه این نكته را اعلام كرده مرحوم محقق طباطبائی بود، ولی ایشان روی همان حسن اخلاق و جنبه های معنوی كه داشتند بالصّراحه اعلام می دارند كه اول كسی كه این مطلب را منعكس كرده است ابن یوسف حدائقی شیرازی می باشد.
ایشان اضافه می كند:
به نظر من اقدم شارحان و اول آنها سید فضل الله راوندی است زیرا می دانیم كه ایشان در آغاز جوانی برای تحصیل علم از كارشان به بغداد سفر كرده، و در آنجا نسخه اصلی نهج البلاغة را به خط مؤلف یافته، و از روی آن برای خود نسخه ای برداشته، و در ربیع الاول سال 511 از نوشتن آن فارغ گردیده، آنگاه در تعليق و شرح و تفسیر آن اقدام نموده است، بنابراین اولین شارح نهج البلاغة كه بر امام وبری هم مقدم است، ایشان می باشد.