گفت‌وگوها
صفحه اصلی   /   گفت‌وگوها   /   آخرین گفتگو با استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبائی نسخه شناس بزرگ معاصر
آخرین گفتگو با استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبائی نسخه شناس بزرگ معاصر
آخرین گفتگو با استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبائی نسخه شناس بزرگ معاصر
چندى پیش به خدمت استاد بزرگوار حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالعزیز طباطبائى رسیدیم؛ دانشى مردى که عمرى را در مسیر تحقیق و پژوهش سپرى کرده و آثار دقت و ذکاوت علمى از سیمایش نمودار بود. سؤالاتى را در برابرش قرار دادیم و تقاضاى مصاحبه نمودیم. ایشان با بزرگوارى پذیرفت و در هر زمینه پاسخ هاى لازم و مفید را بیان داشت امّا افسوس که مقدرات به گونه اى دیگر رقم خورده بود و استاد قبل از انتشار این مصاحبه نداى حق را لبیک گفت و به سراى باقى شتافت. ما این ضایعه جبران ناپذیر را به ساحت مقدس حضرت ولى عصر (عج) و حوزه هاى علمیه و مراکز تحقیق و پژوهش تسلیت مى گوئیم و خوانندگان گرامى را به مطالعه این مصاحبه دعوت مى کنیم. طبعاً نخستین سؤال ما درباره کتاب ارزشمند الذریعه بود ؛ کتابى که استاد در انتشار آن نقش مهمى داشتند و سالهایى از عمر پر برکت خویش را براى نوشتن مستدرکى ارزشمند براى آن صرف کرده بودند.
مجله وقف، میراث جاویدان



میراث جاویدان : حضرت عالى در تهیه و تدوین الذریعه الى تصانیف الشیعه تألیف استاد بزرگوارتان شیخ آقا بزرگ تهرانى چه نقشى داشتید؟

استاد طباطبائى : من در تألیف خود ذریعه هیچ نقشى نداشتم، تنها هر سال تابستان که از نجف به ایران مسافرت مى کردم، در کتابخانه هاى عمومى و شخصى هرچه توجهم را جلب مى کرد یادداشت مى کردم و پس از برگشتن، یادداشتها را در اختیار شیخ بزرگوارمان صاحب ذریعه، رحمة الله علیه، قرارمى دادم. وسعت زحمات آن مرحوم در حدّى است که ما در حال حاضر هم که پیشرفتهاى زیادى به وجود آمده و به فهرست کتابهاى خطى کتابخانه ها دسترسى وجود دارد و وسایل جدیدى هم پیدا شده، هر وقت به نسخه تازه اى دست پیدامى کنیم، مى بینیم آن پیر مرد سختکوش، سالها پیش از ما به آن کتاب دست پیداکرده و آن را در الذریعه فهرست کرده است. خدا مى داند و بس که این مرد بزرگ تاریخ در مدت شصت سال چقدر زحمت کشیده و از خواب و خوراک و استراحت خود کاسته و بدون داشتن ابزار و وسائل و کمک، یک تنه تاریخ و فرهنگ و میراث فرهنگى شیعه را زنده کرده و زنده نگه داشته است. او نود سال قلم به دست گرفت و تا چند روز پیش از مرگش قلم از دستش نیفتاد. هرچه زمان بگذرد او بیشتر جلوه مى کند، تا زنده بود از او قدردانى نشد، ولى تاریخ درباره عظمت کارهاى او قضاوت خواهد کرد.
بلى من در تسریع چاپ ذریعه نقش داشتم، تألیف ذریعه از سال 1329 قمرى شروع شد. چاپ این کتاب از سال 1354 قمرى در نجف آغاز شد و تا سال 1357 قمرى، سه جلد آن در نجف به چاپ رسید و جلد چهارم آن در سال 1360 قمرى در تهران به چاپ سپرده شد. در ایران چاپ این اثر به کندى پیش مى رفت و در مدت هیجده سال از سال 1360 تا 1387 فقط هشت جلد آن در ایران چاپ شد ؛ یعنى از جلد 4 تا جلد 11، و من از این جهت ناراحت بودم و به واسطه عشق و علاقه به این اثر، دوست داشتم همه مجلدات آن به سرعت چاپ شود، از طرفى هم فکر مستدرک نوشتن براى آن را در سر مى پروراندم، ولى وقتى مى شد مستدرک را شروع کرد که همه کتاب چاپ مى شد تا مى دانستیم چه کتابهایى در ذریعه فهرست نشده و باید استدراک شود.
از این رو شروع کردم به استنساخ ذریعه که کار مشکلى بود، چون نسخه مؤلف درهم و آشفته و با خطى ریز نوشته شده بود، باید آن را پاکنویس و استنساخ مى کردم، با همه مشکلات، این کار را در سال 1378 قمرى شروع کردم. تا آن تاریخ ذریعه تا حرف «ر» چاپ شده بود، من از حرف «ش» شروع به نوشتن و پاکنویس کردم. حرف شین که تمام شد مرحوم صاحب ذریعه، قدّس الله روحه، فرمودند: اجازه مى دهید این قسمت را همین جا چاپ کنیم؟ من خیلى خوشحال شدم که ذریعه از دو جا چاپ مى شود و زودتر تمام مى شود. حرف «ش» در دو جلد (13 و 14) در نجف و در سال 1378 از روى خط من چاپ شد.
من معمولاً تابستانها به ایران مى آمدم، در ایران با مرحوم حاج آقا اسماعیل کتابچى، مدیر کتابفروشى و چاپخانه اسلامیه، در خیابان 15 خرداد، بوذرجمهرى سابق، درباره ادامه سریع چاپ ذریعه گفتگو مى کردم، از طرفى هم با آقاى منزوى راجع به واگذارى چاپ ذریعه به کتابفروشى اسلامیه وارد صحبت شده بودم تا عاقبت گفتگوها به نتیجه رسید و از سال 1387، از جلد 17 ذریعه به بعد را کتابفروشى اسلامیه به دست گرفت و چون هم سرمایه کافى داشت و هم چاپخانه مجهز، تا سال 1398 دوره ذریعه در 25 جلد کامل شد.
متأسفانه تا مؤلف بزرگوار زنده بود، چاپ دوره کامل کتابش را ندید. جلد بیستم کتاب زیر چاپ بود که این کهن مرد علم و فضیلت در 97 سالگى از میان ما رفت و جهان تشیع را عزادار کرد.

از چه زمانى کار نوشتن مستدرک ذریعه را آغاز کردید؟

من از آقاى منزوى پرسیدم، آیا قصد ندارید کار مرحوم پدرتان را ادامه بدهید و مستدرکى براى ذیعه بنویسید؟ گفتند : نه، ما قصدى نداریم، هرکس اقدام کند بکند، ولى اولى تر از تو کیست؟ تو این کار را شروع کن. من هم از سال 1399 هجرى قمرى دست به کارشدم و مشغول جمع آوردى و فیش کردن کتابهایى شدم که نام آنها در ذریعه نیست. تا کنون حدود یازده هزار فیش تهیه شده که از خداى توانا توفیق به پایان بردن آن را خواستارم.

در لابه لاى سخنانتان اشاره داشتید که هر سال تابستان براى مطالعاتى به ایران مى آمدید، کمى درباره سفرهاى تحقیقاتى خودتان توضیح بدهید. این سفرها چه تأثیرى در روند کارهاى شما داشته اند؟

من در سال 1308 در نجف اشرف به دنیا آمدم، از دوران نوجوانى تقریباً هر سال تابستان به ایران مى آمدم و در کتابخانه هاى عمومى و خصوصى مطالعاتى انجام مى دادم و یادداشتهایى تهیه مى کردم. دلمشغولى من در این سفرها معمولاً تحقیقات علمى و شناسایى نسخ خطى بود. در سه سفر حج، در کتابخانه هاى مکه و مدینه مطالعات زیادى انجام دادم. در آنجا برخى رساله ها را کاملاً استنساخ کردم. در سال 1383 هجرى قمرى مطابق با 1342 شمسى ازعراق به سوریه و لبنان رفتم و بیش از سه ماه در آنجا بودم و در کتابخانه هاى ظاهریه، مجمع علمى دمشق، کتابخانه اوقاف حلب و کتابخانه دانشگاه آمریکایى بیروت مطالعات زیادى انجام دادم، در آنجا دنیاى تازه اى به روى من گشوده شد.
دو سفر دیگر از نجف به ترکیه و سوریه انجام دادم ؛ در سفر اول به همراه آقازاده مرحوم علامه امینى از کتابخانه هاى آن دیار بازدید کردیم. در سفر دوم هم با ایشان همراه بودیم. مرحوم علامه امینى هم از ایران به ترکیه آمده بودند، که حال مزاجى ایشان مساعدت نکرد و مجبور به بازگشت به ایران شدند ؛ ما ماندیم و به بررسى کتابخانه ها پرداختیم، در این سفر بسیارى از نسخه هاى ارزشمند را براى کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف عکسبردارى کردیم.
پس از آنکه به ایران آمدم و در قم مستقر شدم، باز مکرر به ترکیه و سوریه سفر کردم. در یک سفر دو ماهه، از کتابخانه هاى ترکیه بهره ها بردم و نسخه هاى نایاب و ارزشمندى را فهرست کردم.
در چند دفتر نسخه هاى خطى ترکیه را یادداشت کرده ام، در چند دفتر هم احادیث مربوط به فضائل و مناقب اهل بیت، علیهم السلام، را از منابع حدیثى، تفسیرى، تاریخى و اعتقادى مهم و چاپ نشده اهل سنت یادداشت کرده آن را «نتائج الاسفار» نامیده ام.

با آنکه کتابهاى زیادى تألیف کرده اید، چرا تعداد کمى از آنها به چاپ رسیده اند؟

تألیف بیشتر این آثار را من بعد از آنکه ایران آمدم، شروع کردم، که نسبتاً کارهاى سنگینى هستند، به علت دست تنها بودن و نداشتن وسائل و پیش آمدن کارهاى متفرقه مثل پاسخ دادن به سؤالات و مراجعات علمى و راهنمایى بعضى نویسندگان و محققان و شرکت در کنگره ها و ارائه مقالات و... کارهاى تألیفى من نیمه تمام مانده اند.

وضعیت انتشار فهرست نسخ خطى را در ایران چگونه ارزیابى مى کنید؟

فهرست نگارى و چاپ فهرست در کشور ما بسیار خوب بوده است. در ایران تا کنون حدود دویست و پنجاه جلد فهرست چاپ شده است که هیچ کشورى فهرستهایش به این رقم نمى رسد. البته هنوز هم در کتابخانه هاى مرعشى، آستان قدس، مجلس، کتابخانه ملى تبریز، کتابخانه مدرسه آیت الله العظمى گلپایگانى، کتابخانه فرهنگ اصفهان، کتابخانه ملى تهران، کتابخانه ملک و مدرسه عالى شهید مطهرى و کتابخانه جامع گوهرشاد نسخه هاى خطى فهرست نشده هست که همه اینها باید فهرست شود و فهرست این کتابخانه ها تکمیل شود.

خوب برگردیم به مستدرک ذریعه، این کتاب در چه مرحله اى است؟

مستدرک ذریعه را حدود شانزده سال است که شروع کرده ام و تا کنون یازده هزار کتاب در یازده هزار فیش از الف تا ى نوشته شده که دوست دارم ان شاءالله به سى هزار برسد، سپس به چاپ آن اقدام کنم.

آثار علمى شیعه تا چه اندازه اى حفظ شده اند؟

شیعه در همه ادوار با دشمنان و مخالفانى قوى و سرسخت روبه رو بوده. آنان هر چه توانسته اند کتابهاى ما را نابود کرده اند و کتابخانه هاى ما را به آتش کشیده اند.
محمود غزنوى در سال 420 هجرى قمرى کتابخانه رى را آتش زد، کتابخانه شاپور را در بغداد در سال 451 هجرى قمرى به آتش کشیدند و چندین بار به خانه شیخ طوسى، رحمة الله علیه، حمله کردند و کتابخانه و تألیفاتش را در مقابل چشمانش آتش زدند و خانه اش را غارت کردند، امّا آن مرد نیرومند با اعصاب پولادین خود در برابر هجوم مکرر و کتاب سوزى مکرر آنها ایستاد و دنباله کارش را رها نکرد، قلم به دست گرفت و از نو مشغول تألیف شد و آثار بسیارارجمندى از خود به یادگار گذاشت؛ تا جایى که از کتب اربعه حدیث شیعه، دو کتاب از تألیفات ایشان است. از چهار کتاب مهم رجال شیعه، دوتاى آنها به قلم شیخ طوسى است و در علم اصول هم عدة الاصول ایشان داراى اهمیت شایانى است.
در دعا و زیارات، کتاب مصباح المتهجّد ایشان در درجه اول قرار دارد. در تفسیر کتاب تبیان ایشان تفسیرى جامع و بى نظیر به شمار مى آید. کتاب تمهید ایشان از کتابهاى عمده علم کلام است و کتابهاى فقهى ایشان نیز (مبسوط،خلاف ونهایه) در نوع خود بى نظیر هستند.
صحبت از این بود که متأسفانه بسیارى از آثار شیعه در طى روزگار به دست مخالفان و معاندان از بین رفته است. در یکى از سفرهایم به ترکیه در کتابخانه ایاصوفیه آن وقتى که هنوز این کتابخانه به کتابخانه سلیمانیه منتقل نشده بود نسخه کهنى از تنزیه الانبیاء و الائمه سید مرتضى را دیدم به شماره 3165 که از آخر ناقص بود. کسى در حاشیه آخرین برگ موجود آن نوشته بود : من این قسمت را از کتاب پاره کردم و دور ریختم ! ما در طول تاریخ با چنین تعصبات بى منطقى روبه رو بوده ایم.

آیا با محققان جهان اسلام که در زمینه نسخ خطى مطالعه مى کنند تماسهایى داشته اید؟

در سفرهاى سوریه و لبنان با دکتر صلاح الدین المنجد و چند تن از اعضاء مجمع علمى دمشق آشنا شدم. با فؤاد سزگین در ایران، در سفرى که قبل از انقلاب اسلامى به ایران آمده بود، آشنا شدم که با آقاى دانش پژوه به دیدنشان رفتیم. بار دوم و سوم در بغداد و استانبول با ایشان ملاقات کردم؛ بسیار به من محبت مى کرد و مرا به کتابخانه ها معرفى مى کرد. با دکتر چچن در ترکیه آشنا شدم، و با بسیارى از دانشمندان جهان نیز در کنگره هاى مختلف آشنا شده ام.

چه ویژگیهایى در تحقیقات شما نسبت به سایر محققان وجود دارد؟

دیگران باید در این باره قضاوت کنند، ولى آنچه خودم مى توانم بگویم این است که همیشه متعهد بوده ام کارم دقیق و مورد اطمینان و با بررسى همه جانبه انجام شود. سعى کرده ام تا مطمئن نشوم چیزى ننویسم.

حضرت عالى مطالعات گسترده اى هم در زمینه نسخ نهج البلاغه وشروح آن انجام داده اید، از میان شروح موجود این کتاب شریف کدام یک را ترجیح مى دهید؟

شرح بیهقى و کیدرى خوب اند، شرح ابن ابى الحدید هم اگر مؤلف مطالب فاسدى را با آن مخلوط نکرده بود یا اگر آن مطالب فاسد از آن جدا شود، شرح خوبى است.

نظرتان در مورد تصحیح شرح ابن ابى الحدید و همین طور چند متن قدیمى که در جهان عرب صورت گرفته؛ مثل الاغانى و صحیح مسلم چیست؟

تحقیق شده صحیح مسلم را ندیده ام، تصحیح ابن ابى الحدید معمولى است، تحقیق الاغانى چاپ بولاق و چاپ دار الکتب خوب اند؛ نهایت آنکه محققان آنها فقط ادیب بوده اند و از رجال و روات اطلاعى نداشته اند و در رجال اسناد آنها غلطهاى فراوان دیده مى شود.

ممکن است آثار چاپ نشده خودتان را معرفى بفرمایید؟

یکى از آثار چاپ نشده من على ضفاف الغدیر نام دارد که دنباله و استدراکى است بر جلد اول الغدیر. در این کتاب راویان حدیث غدیر و رجال اسناد و علما و محدثینى که این حدیث را روایت کرده اند و نام آنها در الغدیر نیامده ذکر شده اند. بیشتر کار این اثر انجام شده و از خدا مى خواهم توفیق اتمام و چاپ آن را عطا کند.
در طى سالها مطالعه، تعلیقات زیادى بر اعلام الشیعه فراهم کرده ام که از قرن چهارم تا چهاردهم را در بر مى گیرد. چاپ این تعلیقات به صورت پاورقى شروع شده است.
معجم اعلام الشیعه شرح حالى است از دانشمندان شیعه که نام آنها در طبقات اعلام الشیعه نیامده و استدراکى است بر این کتاب که به صورت الفبایى تنظیم شده است نه طبقاتى.
همچنین تعلیقات فراوانى بر الذریعه دارم که مقدار زیادى از آنها فیش شده و آماده است.
فهرستى نیز از تألیفات علامه حلّى و نسخه هاى خطى آنها تا قرن دهم در دست دارم که فیش شده و نیاز به مراجعه دارد.
علاوه بر اینها فهرستى از نسخه هاى کتاب هاى لغت عربى که در کتابخانه هاى ایران یافت مى شود، تهیه و تنظیم کرده ام.
اهل البیت فی المکتبه العربیة نام اثر منتشرنشده اى است مشتمل بر فهرست کتابهایى که دانشمندان غیر شیعه درباره اهل بیت علیهم السلام به صورت کتابهاى مستقل نوشته اند. این اثر را هم به صورت الفبایى تنظیم کرده ام و در آن به کتاب شناسى و شرح حال مؤلفین و معرفى نسخه هاى آنها در کتابخانه هاى دنیا پرداخته ام. این کتاب به صورت سلسله مقالاتى در مجله تراثنا در هفده شماره چاپ شده و تا کنون تا میانه این مقالات، متن کامل این کتاب به همراه مطالب زیادى که در این مدت به دست آمده به صورت کتاب مستقلى منتشر شود.
بررسیهایى پیرامون نهج البلاغه اثر دیگرى است که در آن کوشیده ام نسخه هاى کهن خطى نهج البلاغه را از قرن پنجم تا دهم معرفى کنم. چاپهاى نهج البلاغه، منتخبات و ترجمه هاى نهج البلاغه به زبانهاى مختلف و شروح آن با شرح حال مفصل مؤلفین آنها و معرفى نسخه هاى خطى و چاپهاى آنها و دیگر مطالب تا کنون در تراثنا چاپ شده اند. اکنون وارد بحث شروح نهج البلاغه شده ایم.

اخیراً حضرت عالى در کنگره کتاب آستان قدس رضوى شرکت فرمودید، اصول و مطالب مورد تأکید شما در این کنگره چه بود؟

در این کنگره من بر وادار کردن متصدیان و مسؤولان کتابخانه ها بر فهرست کردن هر چه زودتر نسخه هاى خطى و در دسترس قرار دادن فهرستها تأکید داشتم. همچنین برخورد خوب و مناسب مسؤولین کتابخانه ها و کتابداران با مراجعین امرى بود مورد تأکید همه که جناب آقاى استادى در مورد اخیر سخنرانى مفیدى ایراد کردند. بعضى کتابخانه ها با مراجعین، اعم از محقق و کتابخوان، بدرفتارى مى کنند. باید به متصدیان کتابخانه ها توصیه شود با مراجعین خوش برخورد باشند و حتى الامکان تسهیلات لازم را براى آنها فراهم کنند.

میراث جاویدان : از اینکه با بزرگوارى به سؤالات ما پاسخ دادید سپاسگزاریم.